مرتضی روحانی
مرتضی روحانی

چه امیدی است…..؟؟؟!!!!

داشتم به عهد و پیمان هایی که آدمها و شبه آدمها-خودم- در اوایل هر سال  با خودشان می گذارند فکر می کردم. اما این دو تا آیه یادم افتاد: الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون (البقره27) وَ الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ )الرعد 25) بعد فکر کردم که چه امیدی است به عهد بستن آدمی که عهد خودش را با خدا می شکند؟؟! چه امیدی به کسی است که مورد لعن خدا واقع شده است؟؟!! چه امیدی است به زیان دیدگانِ ملعون؟؟؟ چه امیدی است به من؟؟ به …..؟؟!!! بعدن نوشت: ۱.عهدی نبندم جز تجدید عهد بلکه ……!!!!!!!!!!

نظری ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code